شهید یوسف نصوحی پور ،اولین شهید روزنامه کیهان در دفاع مقدس
یوسف نصوحی پور عضو تحریریه روزنامه کیهان ،که سال 1335 در مشهد به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا رشته زیست شناسی در اوکالاهامای آمریکا ادامه داد .ایشان از اعضاء چریک شهید چمران بود و در 14 آبان 1359 در منطقه "دب حران" به شهادت رسید.
در وصیت نامه این شهید آمده است :
شهید ایرج ایزد پناه اولین خبرنگار شهید روزنامه اطلاعات در دفاع مقدس
در سوم اردیبهشت 1335 در تهران دیده به جهان گشود و در 18 دی ماه 1359 در جبهه «هویزه» شربت شهادت نوشید.
شهید فتح الله ژیان پناه اولین خبرنگار روزنامه جمهوری در دفاع مقدس
فتح الله ژیان پناه اول فروردین 1335 در تهران به دنیا آمد و دوم آبان ماه سال 1359 در «سرپل ذهاب» به شهادت رسید.
در وصیت نامه شهید آمده است:
.... شهادت میدهم الله رب من است. شهادت میدهم به اینکه لاحول ولا قوه الابالله العظیم است.
یکی از مراحم پروردگار عالم فرستادن رسل و انبیا است تا بشر را در رسیدن به سر منزل مقصود هدایت کند.
سعی کنید با یاد و به نام خدا و در راه خدا زندگی کنید و فراموش نکنید دنیا به آخر میرسد سعی کنید به دنیا دل نبندید و خود را مهیای سفر آخرت کنید فراموش نکنید. امام زمان (عج) شما حضرت مهدی (عج) است. لحظهای از دعا برای سلامتی ایشان غفلت نکنید گرفتاری ها و مشکلات خود را به واسطه ی آن حضرت حل و دفع کنید ....
از پدر و مادرم به خاطر زحماتی که برایم کشیدهاند تشکر میکنم و از خدا برای آن ها طلب غفران و بخشش میکنم مبادا بر شهادتم بگریید که دشمن شاد میشود.
بدانید که ان شاء الله من در جوار رحمت حق جای خواهم گرفت.....
شکیبایی کنید تا خدا به شما اجر بدهد انا لله و اناالیه راجعون.
راهی که من رفتهام راه عزت و سعادت است. سعادت اسلام و مسلمانان و سعادت خودم. ان شاءالله.
خطاب بعدی به همسر گرانقدرم است همسرم بی تابی مکن بلکه شادی کن که در راه اسلام شهید شدهام از ناراحتی هایی که در طول زندگیمان بر تو رسید من را ببخش تو برایم همسر خوبی بودی مرا رشد دادی و هیچ گاه مانع من در راه خدا نشدی و همیشه به خاطر همین لطف خدا را شکر می کنم. برایم با صوت قرآن بخوان و قبل از من لحظهای از ولی عصر (عج) غفلت نکن. تمام اعمالت را به حساب آن حضرت انجام بده تا باشد در بهشت برین در کنار هم قرار بگیریم.
ان شاءالله از مطالعه و تزکیه لحظهای غفلت نکن. با نماز و روزه و دوری از گناه خودت را بساز تا شاید روز قیامت مرا هم شفاعت کنی.
همسر عزیزم تربیت زهرایم به عهده توست بایستی کوثر شود تا شاید به واسطه او به بهشت برویم و باقیات صالحات شود او را متکی به خود و مؤمن بار بیاور و از کودکی روح او را با قرآن و ذکر خدا الفت بده مواظب باش محبت زیاد از حد به او نشود سلام مرا به او برسان.
... بچه ها سعی کنید حقوق خود را در قبال پدر و مادر به جای آورید و قرآن زیاد بخوانید و غیبت کمتر کنید و زیاد به دنیا اعتماد نکنید و بدانید شما بایستی روزی در صحرای محشر بایستید.
25/4/1359
شهید حسین فرهادی کوهپایی اولین خبرنگار و گزارشگر خبرگزاری جمهوری اسلامی
حسین فرهادی کوهپایی سال 1331 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را همزمان با خدمت در نیروی هوایی ارتش در رشته ادبیات به پایان رساند. بعد از مدتی به سبب روحیه ظلم ستیزی و انقلابی، به تدریج درگیر فعالیت های سیاسی علیه رژیم پهلوی شد و مورد سوء ظن مأموران امنیتی قرار گرفت و پس از چندی دستگیر و به بندرعباس تبعید شد.
آغاز جنگ تحمیلی در حالی عازم جبهه جنگ در کردستان شد که سه ماه بیشتر از ازدواجش نمی گذشت . شهید فرهادی کوهپایی در همین حال از روز دهم شهریورماه 1359 همکاری خود را با «ایرنا» آغاز کرد. او با عشق و شوری وصف ناپذیر انجام وظیفه میکرد و پس از مدتی برای راهاندازی دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی به ایلام اعزام شد. بعد از دو ماه حضور دلاورانه و ایثارگرانه در منطقه، هنگامی که در حال خنثی کردن تله انفجاری دشمن بود، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد و در گلزار شهدا بهشت زهرای آرام گرفت.
در وصیت نامه شهید آمده است :
منبع : سایت تبیان
یکی از برادران «شهید سید مرتضی آوینی» دیربازی است که در ایالات متحده آمریکا سکونت دارد. آن چه خواهید خواند متن تخلیص شده یکی از نامه های مرتضی به این برادر است. برای دریافت متن کامل این نامه با سید محمد آوینی تماس گرفتیم . اما ابتدا قول مساعد داد اما زمانی که برای پیگیری این قول دوباره مزاحم ایشان شدیم ، با این جمله ساده که « پیدا نشد » امیدمان نا امید شد و به ناچار به همین متن کوتاه شده و ناقص بسنده می کنیم. امید آن که روزی تمامی آثار آن فرزانه بی بدیل ، از سد گزینش نزدیکان و منسوبین ایشان به سلامت بگذرد و در دسترس عموم قرار گیرد.
برادر!
دلم میخواست امروز که ایران ، این پسر گم شده، بعد از قرنها میرود که به آغوش خانوادهی خویش بازگردد، در کنارم بودی و با هم زیر لوای اسلام عزیز و در کنار امام خمینی، این فرزند راستین محمد(ص) و این نشانهی خدا بر زمین ، جهاد میکردیم.
گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که میرفت تا فراموش شود، چون محمد(ص) فریاد برآورد که «واعتصمو بحبل الله جمیعا و لاتفرقو ا» - همه به ریسمان خداوند چنگ بزنید و بیاویزید و پراکنده نشوید - و ما که هنوز دست و پا میزدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم،
برادر، او را ندیدهای: هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا میآورد، سایهاش زمین و آسمان را میپوشاند .
از این سخن تازه شدیم و دریافتیم که آن چه میجستیم، یافتهایم و به یقین رسیدیم. و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم، در آغاز باور نمیکردم که در این ظلمت کده ی زمین بتوان نقبی به سوی نور زد - که ابعاد آن چه روی داد، آن همه گسترده بود که زمین را در بر میگرفت و خدا این تردید را که جز لمحهای به طول نینجامید بر من ببخشاید - و برق یقین بیهیچ واسطهای بر دلم نشست،
همان گونه که بر کوه سینا، و ایمان آوردم، و برادر! زمان گم شد و مکان، و کویر بود، و آن که دعوت به حق میکرد محمد(ص) بود، و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمیدانی که چه خوش بود.
با همان عشقی که اباذر با محمد(ص) بیعت کرد، ما به امام خمینی پیوستیم. و برادر، او را ندیدهای: دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا میآورد، سایهاش زمین و آسمان را میپوشاند، و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن میگوید، میبینی که او خود نفس حقیقت است. من بوی خوشش را از نزدیک شنیدهام و صورتش را دیدهام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد(ص) را .
برادر! ایران، مادر تمدن نوینی است که معیارها و مقیاسهایی دیگر دارد و حکمت و فلسفهای دیگر و هنری دیگر و ... ادبیاتی دیگر.
جهادی را که آغاز کردهایم، امام خمینی «جهاد سازندگی » نام نهاده است. شمشیرمان قلم است و بیل و کلنگ ، و در راه سازندگی ایرانی آزاد گام نهادهایم
من هرگز نمی توانم وسعت مکتبی و فرهنگی این انقلاب را در این نامه تصور کنم،اما برایت باز هم خواهم نوشت، هر چند که وقتم بسیار تنگ است.
مادر به تو گفت (در پشت تلفن) که من کار پیدا کردهام. این چنین نیست؛ من زندگی یافتهام . عشق خمینی بزرگ و عظمت فرهنگی آن چه میگوید، مرا آن چنان شیفتهی خود ساخته است که نمیتوانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستیم بیندیشم
و جز به فرهنگی که در حال احیای آن هستیم بیندیشم و جز به فرهنگی که در حال احیای آن هستیم ... و این فرهنگ آن همه با آن فرهنگ کهنه و منحط غرب متفاوت است و آن همه از آن فاصله دارد که نمیتوان گفت . کارم در راه خداست (فی سبیل الله) و برای آن پولی دریافت نمیکنم.
تنها سهمی اندک از بیت المال می برم که خورد و خوراک را بس باشد و بس. جهادی را که آغاز کردهایم، امام خمینی «جهاد سازندگی » نام نهاده است. شمشیرمان قلم است و بیل و کلنگ ، و در راه سازندگی ایرانی آزاد گام نهادهایم؛ ایرانی که منشا حرکت نوین تاریخ و خاست گاه فرهنگ نوینی است که دنیای تاریک را سراسر در بر خواهد گرفت.
والسلام - برادرت مرتضی (1358)
منبع:تبیان